نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - مادر شهیدان محمود و محمدرضا کبیری
مادر شهیدان محمود و محمدرضا کبیری:
«یک روز نشسته بودم دیدم رضا با خوشحالی آمد و گفت: مادر جان نتیجه روزه بی‌سحرم را گرفتم. گفتم چه کردی. رضا گفت در دو تا دانشگاه تهران رشته ریاضی و دانشگاه اصفهان رشته مهندسی پتروشیمی قبول شده‌ام، یک مرتبه رنگ از صورتش پرید. گفتم چی شد رضا جان. گفت ریا شد، من چرا گفتم روزه بی‌سحر گرفتم. من گفتم اینجا که کسی نبود. گفت شما هم نباید می‌دانستید ...» آنچه می‌خوانید بخشی از ناگفته‌های مادر شهیدان «محمود و محمدرضا کبیری» از فرزندش شهیدش «محمدرضا» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۳۱۹۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۵